غزل روزگار ما (1)
غزل روزگار ما (1)
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

شعر و ترانه | غزل روزگار ما (1) باید تو را همیشه به دقت نگاه کرد... یعنی نه سرسری، سر فرصت نگاه کرد خاتون ! بگو که حضرت خالق خودش تو را ...
 

یک :

باید تو را همیشه به دقت نگاه کرد
یعنی نه سرسری ، سر فرصت نگاه کرد

خاتون ! بگو که حضرت خالق خودش تو را
وقتی که آفرید چه مدت نگاه کرد ؟

هر دو مخدرند که بیچاره می کنند
باید به چشمهات بندرت نگاه کرد

هرکس نظاره کرد تو را دلسپرده شد
فرقی نمی کند به چه نیت نگاه کرد

عارف اگر برای تقرب به ذات حق
زاهد اگر برای ملامت نگاه کرد

تو بی گمان مقدسی و کور می شود
هرکس تو را به قصد خیانت نگاه کرد!

 

دو :

توقعی است که بی شک برایت آسان نیست
مرا ببخش مگر بخشش از بزرگان نیست

مرا ببخش که فهمیدم آستان تو را
هر آن که قدر ندانست ، لایق آن نیست

بدون دست تو در دست من ، مرا شوقی
به پرسه های شبانگاه در خیابان نیست

به جز حضور تو در برهه ای ز تقدیرم
تمام عمر ، مرا نقطه ای درخشان نیست

گلایه های تو از من ، اگر فراوان است
بهانه های من شرمگین ، فراوان نیست

چقدر حیف که آن روز ها به هیچ گذشت
کسی به قدر من این روزها پشیمان نیست !

 

  برگرفته از گزیده غزل های دهه هشتاد نوشته مسلم محبی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: